پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات من و مامان جون

سلام دوباره

سلام عزیز دل مامان میدونم مامان خوبی نبودم وخیلی دیر دارم برات می نویسم خودت که میدونی چقدر دوست دارم دختر نازم اینروزا مامانت زیاد حال خوبی نداره واصلا دست ودلش به نوشتن نمیره کلی خاطره های خوب اما اصلا نمی تونم بنویسم تو این مدت یه اتفاقاتی افتاده که کلا مامانی اصلا دل ودماغ هیچ کاری رو نداره ودلش از همه پره هر بار خواست بنویسم نتونستم و دلم نمی خواست با نوشته هام وب قشنگ تو خراب کنم   خدا رو شکر که یه ماه رمضان دیگه کنار ما هستی ،  ومن هر روز دارم بزرگتر شدن تو رو می بینم .هر روز شیرین تر میشی کارهایی می کنی که دل من وبابایی رو آب می کنی خجالت می کشی ،خودتو لوس می کنی،جدیدا تا یه کاری می کنیم بهمون میگی بچه بد ...
16 مرداد 1391
1